پاییز را در آغوش می گیرم
و خودم را غرق در رویای بی تو بودن می کنم
تو با آغوشی باز...
با آغوشی پر از نفس های پاییزی
به استقبالم می آیی...
و مرا تنگ در آغوش می گیری
و
یک نفس عمیق تو کافیست
برای دوباره جان دادنم در هوای بودنت
نظرات شما عزیزان:
|
آرزوها
|
|
| 
درباره وبلاگ شبی از پشت یک تنهائی نمناک و بارانی ، تو را با لهجه ی گلهای نیلوفر صدا کــــردم تمام شب برای با طـراوت ماندن باغ قشـنگ آرزوهایت دعا کـردم تو را از بین گلهائی که در تنهائی ام روئــید جدا کردم . نمی دانم چرا ؟! شاید به رســــــم عادت ( پروانگیمان ) باز ، برای شــادی و خوشبختی تو من دعا کردم ! 
منوي اصلي
نويسندگان
اخبار وبلاگ
موضوعات
صفحات جداگانه
آخرين مطالب
محبوب ترين ها
معارف
شعرا
وبلاگ هاي فارسي
آپلود تصاوير
ابزار وبلاگ نويسي
سرگرمــــــي
دنياي دانلود
ستلايت
ليست دوستان
 تبادل لینک هوشمند 
آرشيو ماهانه
آمار وبلاگ
|